با سلام
جناب آقای جوادی من یک جوان 25 ساله هستم. من در مورد تاریخ انقلاب ایران در حال مطالعه هستم. تا آنجا که من مدارک و شواهد موجود در مورد انقلاب ایران برسی کرده ام انقلاب ایران در زمره انقلاب چپ تعریف می شود ... میخواهم نظر شما را در این مورد جویا شوم. اگر لطف کنید جواب من را به صورت مشروح بیان کنید سوالات زیاد دیگری را هم دارم که از شما خواهم پرسید. با تشکر، پرتو

پرتو عزیز،
توصیه میکنم مطلب ارزشمند "تاریخ شکست نخوردگان، چند کلمه به یاد انقلاب 57" از منصور حکمت را بخوانید. این مطلب و متد و روش بررسی آن، کمک بسیاری به شما در جهت مطالعاتتان در زمینه انقلاب 57 میکند. منتظر سوالات دیگر شما هستیم. موفق و پیروز باشید.

چند سوال
1- با توجه به اینکه در یک نظام کمونیستی پیشرفت از لحاظ مالی محدود می شود چه تضمینی وجود دارد که با پدیده فرار مغز ها رو به رو نشویم؟

عظیم عزیز،
با تشکر از شما. من این فرض شما مبنی بر اینکه "در یک نظام کمونیستی پیشرفت از لحاظ مالی محدود می شود"، بر چه اساسی استوار است را درک نمیکنم. با این فرض معضل "فرار مغزها" مطرح شده است. یک نظام کمونیستی که در وجه اقتصادی آن، اساسا تولید ثروت و مایحتاج انسانی را از قید بازار و مالکیت خصوصی رها کرده است، منطقا و اثباتا جامعه ای ثروتمند و مرفه و با قدرت "مالی" بالا است. منظور شما اینجا از "مالی" احتمالا میزان ثروت و دارائیهای هر فرد یا امکانات "مغزها" است. ثروت تولید شده در جامعه امروز که از جمله خود را در انبوه کالاها نشان میدهد، و حق استفاده از آنها به داشتن کوپن خاصی به نام پول موکول و مشروط شده است، در جامعه کمونیستی با فرض ثابت گرفتن همین توان تولیدی در اختیار کل جامعه است. تا اینجا توان مالی و اقتصادی کل جامعه، با فرض نوساناتی که در دوره انقلابی اجتناب ناپذیر است، تغییر نمیکند. تغییر بزرگی که رخ داده است اینست که بخش عظیمی از تولید کنندگان ثروت قادر شده اند که از محصول کار و ثروت اجتماعی بازهم با فرض ثابت بودن کل آن استفاده کنند. اما جامعه کمونیستی و سازمان اقتصاد سوسیالیستی، با الغای روابط حاکم به شیوه تولید سرمایه داری، تولید را از اولویتهای بازار و سود و رقابت سرمایه ها و منافع اقتصادی و سیاسی اقلیتی سرمایه دار و قدرت و امتیازات طبقاتی بورژواها خارج میکند و براساس اولولیت های انسانی و رفع نیاز همگانی متکی میکند. هر کسی براساس توان و استعداد خود، که همین جنبه در یک جامعه آزاد بسرعت تغییر میکند و شکوفا میشود، در فعالیت و تولید اجتماعی شرکت میکند و بنا به نیاز خود از ثروت و امکانات مقدور و ممکن کل جامعه بهرمند میشود. جامعه ای که اساس آن ایجاد شرایط برابر برای ارتقا و رشد و رفاه مادی و معنوی همگان و استفاده از نیروی عظیم انسانی، امکانات و دانش و تکنولوژی است، به سرعت مسیر وفور را طی میکند. بالا رفتن سطح زندگی و توقع شهروندان و به همین اعتبار پیشرفت سیاسی و فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی کل جامعه از اولین محصولات جامعه کمونیستی است. در چنین جامعه ای مغزها نیاز به فرار ندارند. مگر اینکه بکار انداختن این توان فکری خود را منوط به کسب امتیازات ویژه کنند. در این مورد فقط همین را اشاره میکنم که یک حکومت کارگری میتواند در شرایط نیاز جامعه و برای پشت سر گذاشتن چنین معضلی، توان علمی موجود را در خدمت بگیرد و دولت کارگری با اتخاد سیاستهائی بدون اینکه تاثیری مستقیم بر سطح زندگی شهروندان و یا متوقف کردن اقدامات انقلابی سوسیالیزه کردن اقتصاد داشته باشد، این قشر فرضی را سوبسید کند. این سیاست را میتوان در مورد جذب دانش تکنولوژیک و در قراردادهای اقتصادی هم بکار گرفت. جنبه دیگر اینست که این سوال؛ وجود توان عملی و یا "مغزها" را در جامعه ثابت فرض میکند و مبنای تحلیلی ش را شرایط امروز میداند. در جامعه سوسیالیستی توان و دانش علمی و عمومی جامعه، با توجه به امکانات آموزشی و علمی و تحقیقاتی و سیاست هماهنگی با روندهای علمی و پیشرفت تکنولوژیک در جهان امروز و رفع موانع المنتهای پیشرفت اقتصادی و اجتماعی، مرتبا رشد میکند. یک جامعه آزاد که انسانها وقت بسیار بیشتری برای رشد و ارتقا خلاقیتهای خود دارند، حاصلخیزترین زمین برای رشد مغزها و توان فنی و علمی در مقیاسی عظیم است.

2- فرق حزب شما با بقیه احزاب کمونیستی چیست؟ در راه مبارزه فرق دارید یا هدف مبارزه؟چه طور می توان با آنها رابطه بر قرار کرد منظورم فقط سایت نیست برای مثال چه طور می شود از زمان سخن رانی هایشان آگاه شد؟

فرق ما با جریانات و محافل باقیمانده و انشقاقات حزب توده و جبهه ملی، که بنام چپ و احزاب و سازمانهای کمونیستی معرفی شدند، در تعلق طبقاتی متفاوتمان به دو سنت اجتماعی و طبقاتی است. ما این جریانات را علیرغم اینکه در مواردی از همدیگر هم کشته اند، سایه روشنهای جنبش واحد ملی اسلامی میدانیم. آرمان اجتماعی و نقد و ارزشها و فرهنگ و تاریخ و نوع اعتراض و روشهای این جریانات کمابیش مشترک است که مجموعا و بزبانهای مختلف اصلاحاتی را در همین وضعیت موجود میخواهند. کمونیسم ملی و خلقی و جهان سومی و مائویستی و چریکی و اردوگاهی ایران شاخه چپ همین جنبش ملی اسلامی است. تفاوت ما تعلق به جنبشی متمایز، جنبش کارگری و کمونیستی است که سوسیالیسم را هدف فوری خود قرار داده است. جنبش ما جنبش تغییر جهان و نقد مارکسیستی سرمایه است. تفاوت ما با دیگر احزاب کمونیست کارگری در نقد ما به بقایای چپ رادیکال و سنتی در سیاستها و تاکتیکهای این احزاب است که خود را در سطوح مختلفی بروز میدهد که در مباحثمان بخشا به آن پرداخته ایم. در عین حال تاکید ما اینست که احزاب کمونیست کارگری موجود، و تا امروز، که جملگی پایبندیشان را به برنامه یک دنیای بهتر اعلام کردند، احزاب یک سنت سیاسی واحد اند. یک وجه تمایز مهم ما با این احزاب تلاش برای متحد کردن کل جنبش کمونیسم کارگری حول برنامه و کمونیسم مارکس و منصور حکمت و پاسخ به درهم ریختگی و تضعیف توان تشکیلاتی کل جنبش کمونیسم کارگری در مواجهه با اوضاع پیش رو است. دراین زمینه هم مباحث کتبی و شفاهی متعددی تاکنون مطرح کردیم که در سایت و نشریه حزب منتشر شدند. برای ارتباط با این احزاب از امکانات و نزدیکان و فعالین به این احزاب و یا تماس مستقیم از طریق روشهای اعلام شده آنان اقدام کنید. سایتهای احزاب امروز مستقیم ترین راه برای مطلع شدن از فعالیتهای عمومی و علنی آنها و از جمله سخنرانیهاست.

3- آیا شما با مبارزه مسلحانه در صورت لزوم موافقید؟احزاب دو قولویتان چه طور؟ با تشکر، عظیم
مبارزه مسلحانه برای کمونیسم و مارکسیسم یک اصل پایه ای نیست. در تئوری کمونیسم استفاده از قهر و اسلحه در مقابله طبقه کارگر و جنبش اجتماعی اش با سرمایه داری بعنوان یک اصل مطرح نشده است. اسلحه فاکتوری است که مستقل از ما و توسط زبقات حاکم وارد مبارزه سیاسی شده است و هر نیروی جدی سیاسی، وقتی الزامات مبارزه طبقاتی ایجاب کند، باید بدون تردید به آن دست ببرد و از هم اکنون آمادگی آرایش نظامی و یا سازماندهی نظامی را فراهم کند. تردیدی نیست که طبقه حاکم در ایران و حکومتش به زبان خوش و در یک روز آفتابی و در یک "رفراندوم" از سر راه مردم کنار نمیرود. سرنگونی جمهوری اسلامی توسط طبقه کارگر و مردم تنها میتواند مسیر اعتصابات سراسری؛ قیامهای شهری، و تسخیر مراکز قدرت توسط سرنگون کنندگان باشد. در این مسیر دولت تمام حشو و زوائد امروزیش را کنار میزند و بعنوان یک قدرت نظامی و با ماشین سرکوبش در مقابل اراده تغییر انقلابی قرار میگیرد. در چنین شرایطی امر سرنگونی و انقلاب کارگری به شکست این نیرو در بعد نظامی هم گره میخورد. ایجاد آمادگی کمونیسم برای این شرایط، و در شرایط معینی تسلیح نیروی انقلابی و کارگری و ایجاد ارتش کارگری به یک شرط پیروزی جنبش سوسیالیستی در ایران تبدیل میشود. ما از این مبارزه پا پس نمیکشیم. هم سرنگون کامل جمهوری اسلامی و هم انقلاب کارگری بدون الغای ماشین سرکوب و دولتی حکومت نمیتواند صورت بگیرد. شرایط مطلوب ما اینست که طبقات حاکم قدرت را به کارگر و جنبش آزادی و برابری واگذار کنند و قیام و اعتراض و اعتصاب و تظاهرات را با اسلحه جواب ندهند. اما سرسوزنی توهم نداریم که پائین کشیدن این قدرت سیاسی و اقتصادی و نظامی با مقاومت سیاسی و نظامی روبرو میشود و باید به همین طریق این مقاومت درهم شکسته شود. بویژه در کردستان مدتهاست که احزاب سیاسی مسلح هستند و اسلحه به جزئی از معادله سیاسی تبدیل شده است. احزاب "دو قلوی" ما نیز کمابیش همین خط مشی را دارند. اساس موضوع را نفی نمیکنند اما در چگونگی فعالیت مسلحانه یک جریان کمونیستی اختلاف نظر وجود دارد.

با درودهای انقلابی
موضوع : فراخوان به جوانان و هواداران حزب اتحاد کمونیسم کارگری در ایران و خارج.
... ما جوانان حزب در تهران لزوم وجود یک رهبر مردمی و محبوب را برای هدایت فعالیتهای سرتاسری از هر زمانی احساس میکنیم. و در همین راستا علی جوادی را بهترین گزینه بر میشاریم. بدین منظور قصد داریم که در صورت موافقت حزب یک رفراندم مبنی بر نامیدن شدن ایشان به نام رهبر جوادی بر پا کنیم که تمام موافقان و مخالفان این مطلب رای بدهند و نشریه حزب را بهترین فضا برای درج این مطلب میدانیم. خواهشمند است در صورت تمایل نظر خود را اعلان کرده و درستی یا نادرستی این تصمیم را به ما اعلام نمائید.
با احترام، مسئول بخش اخبار و فعالیتهای مبارزاتی جوانان حزب اتحاد کمونیسم کارگری در تهران. رامین تیر انداز

رامین عزیز
شما به مبحٽ حساس و مهمی در پیشروی کمونیسم کارگری در پس تحولات حاضر اشاره کرده اید. ما هم فکر میکنیم که تامین رهبری و قرار گرفتن صفی از رهبران کمونیست در موقعیت رهبران جنبش های اعتراضی کارگر و جوانان و زنان یک نیاز حیاتی تحولات آتی جامعه و شرط پیروزی کمونیسم و کارگر در ایران است. شخصا از اینکه من را در چنین جایگاهی می بینید، به خود و جنبش مان افتخار میکنم.
ما بدون تردید به صفی از رهبران کمونیست اعتراضات سراسری جامعه نیازمندیم. رهبرانی که نه فقط رهبر سازمان و حزب خود هستند، بلکه علاوه بر این در مقام رهبر جامعه و در مقام رهبر تحول آزادیخواهانه و رادیکال و سوسیالیستی در جامعه ظاهر میشوند و جامعه آنها را به این عنوان میشناسد و قبول میکند. رهبرانی با اتوریته که در جامعه شناخته شده اند و کلام و نفوذشان تاٽیر گذار در تحولات حساس جامعه است. رهبر کمونیسم کارگری باید در عین حال رهبر جامعه باشد و اگر نیست باید بشود. همانگونه که بورژوازی و سایر جنبشهای اجتماعی غیر کارگری میکوشند تا صفی از چهره ها و رهبران خود را در مقام رهبران آتی جامعه به مردم معرفی کنند، کمونیسم کارگری هم نباید از این مساله غافل شود. جامعه باید در وجود چهره ها و رهبران شناخته شده کمونیسم جوانبی از آینده نظام سیاسی و چهره های برجسته آن را مشاهده کند.
رفقای عزیز ما هم مانند شما به این ضرورت واقفیم و بر آن تاکید داریم. یکی ازمباحٽ پایه ای فراکسیون "اتحاد کمونیسم کارگری" در حزب کمونیست کارگری تاکید بر همین مساله حیاتی بود. تنها "کمونیستهایی" که خود را می بینند اما جامعه و نیازهایش را نمی بینند از پاسخگویی به این ضرورت حیاتی تحولات سیاسی جامعه طفره میروند. کسانی که به زندگی سیاسی در "حاشیه" جامعه دل خوشند و به آن عادت کرده اند. 
اما سئوالی که باید به طور واقعی به آن پرداخت این است که تامین این شرایط محصول کدام شرایط و تغییر تحول سیاسی در جامعه است. آیا با "رفراندم" و یا با "در بوق و کرنا" کردن و "عکس بالا بردن" میتوان چهره های کمونیست را در چنین شرایطی قرار داد؟ به نظر من نه! قرار گرفتن کمونیستها در مقام رهبران جامعه و رهبر تحول رادیکال و آزادیخواهانه محصول چرخش فکری و سیاسی جامعه به چپ و تامین هژمونی کمونیسم و چپ در تحولات و مبارزات اصلی جامعه است. تنها زمانیکه مردم به چپ و کمونیسم برای خلاصی از شر وضعیت موجود روی آورده باشند، زمانیکه افق و آلترناتیو چپ در جامعه مورد قبول بخش موٽر و پر سر وصدا و دخیل در تحولات جامعه تبدیل شده باشد، میتوان از هژمونی سیاسی کمونیسم و چپ و نتیجتا از قرار گرفتن رهبران کمونیست در مقام رهبران واقعی آلترناتیو جامعه صحبت کرد. تنها زمانیکه کمونیستها در راس بخش قابل ملاحظه ای از اعتراضات جامعه قرار گرفته شده باشند، میتوان از هژمونی چپ در جامعه صحبت کرد.
ما نه کمونیستهای خجولیم و نه از بار مسئولیتهای بزرگ شانه خالی میکنیم. محدودیتها و همچنین ملزومات تحقق چنین شرایطی را میشناسیم. ما عمیقا معتقدیم که کمونیستها باید در قامت رهبران سرشناس و شناخته شده جامعه ظاهر شوند. ما در این مسیر تا حدودی پیش رفته ایم و خوشبختانه در نقطه صفر قرار نداریم. کمونیسم کارگری امروز دارای چهره ها و عناصری است که محبوب و مورد اعتماد مردم و جامعه هستند. در هیچ زمانی تا کنون چهره ها و شخصیتهای کمونیسم رادیکال دارای چنین موقعیتی نبوده اند. از این رو یک هدف ما قرار دادن رهبران و چهره های سرشناس حزب اتحاد کمونیسم کارگری در چنین ظرفیت و موقعیتی است. اما حلقه گرهی که اکنون باید در دست گرفت تبدیل حزب اتحاد کمونیسم کارگری و به تبع آن کل جنبش کمونیسم کارگری به حزب و نیروی "رهبر – سازمانده" است. حزب ما باید بتواند به حزب سازمانده اعتراضات کارگری و اجتماعی تبدیل شود. حزب ما باید بتواند اعتماد خدشه دار شده به کمونیسم کارگری را دو باره به این جنبش برگرداند. حزب ما باید بتواند بسرعت در راس اعتراضات کارگری و اجتماعی قرار گیرد. دستیابی به چنین شرایطی مستلزم قرار گرفتن در یک ارتباط فشرده با رهبران عملی سوسیالیستی طبقه کارگر و جامعه است. ما در این راه گامهای بلندی باید برداریم. رامین دستت را میفشارم و برایتان آرزوی موفقیت میکنم.
علی جوادی